گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۲

 

هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد

هله پیوسته دل عشق ز تو شادان باد

غم پرستی که تو را بیند و شادی نکند

همه سرزیر و سیه کاسه و سرگردان باد

چونک سرزیر شود توبه کند بازآید

[...]

مولانا
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - تعزیت خور

 

حرم خاک تو غرق عرق غفران باد

خاک پای تو قرین بر گل و ریحان باد

جوهر ذات تو اندر صدف آدم بود

سرو بالای تو زیب چمن رضوان باد

متواتر قطرات مطر از رحمت فضل

[...]

سلمان ساوجی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد

جاودان باد و سرش سبز و لبش خندان باد

غرض از پیرمغان مرشد را هست،ای دل

تا ابد دیر مغان سجده گه مستان باد

ساقیا،باده بیاور،که شراب تو مدام

[...]

قاسم انوار
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

تا ابد دولت نواب ولی سلطان باد

ملکت سرمدیش نامزد فرمان باد

آن عصایی که شکست سر قیصر با اوست

پیش قصرت به سر دست کمین دربان باد

دشمنت راکه برو حبس مبست حیات

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode