گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰

 

ای که روی تو بهشت دل و جان است مرا

ای که وصل تو مراد دل و جان است مرا

چون مراد دل و جانم تویی از هر دو جهان

از تو دل برنکنم تا دل و جان است مرا

می‌برم نام تو و از تو نشان می‌جویم

[...]

سلمان ساوجی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶

 

نفس سوخته روشنگر جان است مرا

چون شرر، زندگی از سوختگان است مرا

دل سودا زده ام جوش بهاران دارد

چهره از درد اگر برگ خزان است مرا

بیخودی گرد ملال از دل من می شوید

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode