گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷

 

جفت شادیست بعید، آنکه تو داری شادش

مقبل آنست که آیی به مبار کبادش

دلم از شوق تو شب تا به سحر نعره زنان

تو چنان خفته که واقف نه‌ای از فریادش

از من خسته لب لعل تو دل خواسته بود

[...]

اوحدی
 
 
sunny dark_mode