گنجور

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴ - روزه‌شکن

 

تا دهن بسته‌ام از نوش‌لبان می‌برم آزار

من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار

تا بهار است دری از قفس من نگشاید

وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار

هرگز این دور گل و لاله نمی‌خواستم از بخت

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode