×
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷
گفتم از عشقش مگر بگریختم
خود به دام آمد کنون آویختم
گفتم از دل شور بنشانم مگر
شور ننشاندم که شور انگیختم
بند من در عشق آن بت سخت بود
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را
من پشیمانم که مکر انگیختم
از مراد خشم او بگریختم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را
خویش را بر نخل او آویختم
عذر آن را که ازو بگریختم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۲ - حمله بردن این جهانیان بر آن جهانیان و تاختن بردن تا سینور ذر و نسل کی سر حد غیب است و غفلت ایشان از کمین کی چون غازی به غزا نرود کافر تاختن آورد
توبه کردم از سخن که انگیختم
بیسخن من دارویت آمیختم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۹ - در بیان آنک ثواب عمل عاشق از حق هم حق است
گویی آنجا خاک را میبیختم
زین جهان پاک میبگریختم
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۴۵ - بیدار شدن سلامان از خواب شب و طلب داشتن ابسال را به مجلس طرب
ای بسا صحبت که روز انگیختم
چون شب آمد سلک آن بگسیختم
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه طول أمل
گوید آنجا خاک را می بیختم
زین جهان پاک می بگریختم
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای
آن عدس، در شوربا میریختم
وان عسل، با آب میآمیختم