×
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سوگواری مردی که بیقرار و پند بیدلی به او
کای جهان نادیدهٔ من چون شدی
هیچ نادیده جهان بیرون شدی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۴ - خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظن آنک گاو اوست
گفت شیر ار روشنی افزون شدی
زهرهاش بدریدی و دل خون شدی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
هر دمی آن خاربن افزون شدی
پای خلق از زخم آن پر خون شدی
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۳۵ - در صفت کمانداری و تیراندازی وی
گر نه مانع سختی گردون شدی
از خط دور افق بیرون شدی
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶
تو بلند آوازه بودی، ای روان
با تن دون یار گشتی دون شدی
صحبت تن تا توانست از تو کاست
تو چنان پنداشتی کافزون شدی
بسکه دیگرگونه گشت آئین تن
[...]