×
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۵
زن چو این بشنیده شد خاموش بود
کفشگر کانا و مردی لوش بود
عطار » منطقالطیر » بیان وادی حیرت » حکایت دختر پادشاه که بر غلامی شیفته شد و تحیر غلام پس از وصل در عالم بیخبری
نه توانم گفت و نه خاموش بود
نه میان این و آن مدهوش بود
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » فی وصف حاله
چند خواهی بحر جان در جوش بود
جان فشاندن باید و خاموش بود
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
هرکه مهرش داشت او خاموش بود
این سخن تا این زمان سرپوش بود
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
قلب زن مرد مرقع پوش بود
از حقیقت ذرهٔ باهوش بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۰ - قصهٔ آن شخص کی اشتر ضالهٔ خود میجست و میپرسید
آن یکی گوید بریده گوش بود
وآن دگر گوید جلش منقوش بود
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴
دوشم آن گلچهره در آغوش بود
حبذا وقتی که ما را دوش بود
لب به لب، رخسار بر رخسار بد
رو به رو، آغوش بر آغوش بود
هرچه آن جز باده بد، مکروه گشت
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۲ - حکایت مدرسی که به جهت حضور شخصی که او را عالم تصور کرد درس نگفت
آن مدرس ساعتی خاموش بود
هم ز رنج و درد پا در جوش بود
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۶ - حکایت شیخ و برهمن و مکالمه گنگ و هماله در معنی اینکه تسلسل حیات ملیه از محکم گرفتن روایات مخصوصه ملیه می باشد
ذهن او گیرا و ندرت کوش بود
با ثریا عقل او همدوش بود