گنجور

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح رشید الدین ابوطاهر گوید

 

در همه عالم یکی محرم نماند

اینت بی یاری مگر عالم نماند

غصه چنان شد که تو بر تو جای

گریه چونان شد که نم در نم نماند

دل بود جای غم و نادرتر آنک

[...]

سید حسن غزنوی
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - فی معراج النبی صلی الله علیه و اله و سلم

 

چون دگر یارای راه و دم نماند

جز یکی اندر یکی محرم نماند

عطار
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

با که گویم راز چون همدم نماند

درد بگذشت از حد و مرهم نماند

نقش یک همدم بمن ننمود چرخ

وین بتر کز عمر هم یک دم نماند

تر نگشت از دیده گریان من

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰

 

نیست آئین وفا در شهر ما

من بر آنم خود که در عالم نماند

غمگسار از من بسی غمگین تر است

در جهان گوئی دلی خرم نماند

اثیر اخسیکتی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۷

 

گرچه از اندیشه این واقعه

خلق را دردل به غیر از غم نماند

ظل احمد باد اگر شد ایمنه

عمر عیسی باد اگر مریم نماند

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode