گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۰

 

زشت و نافرهخته و نابخردی

آدمی رویی و در باطن بدی

رودکی
 

عطار » منطق‌الطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص

 

حق برای جان آن شمع هدی

می‌فرستد امت او را فدی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » گفتار مردی صوفی با کسی که او را قفا زد

 

چون درونت جمع شد در بی‌خودی

تو برون آیی ز نیکی و بدی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » فی وصف حاله

 

تا قیامت نیز چون من بی‌خودی

در سخن ننهد قلم بر کاغذی

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

حیف باشد که کشی شمع خودی

بر طریق ظلم باشی و بدی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و ششم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

 

ور نداری این همه عیب و بدی

پس چو هم باشیم هر دو در خودی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة و الثلثون

 

با احد دور از عدد چون شنیدی

همچو جمعه نی خودی نه بیخودی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

آنچه ما دانیم از نیک و بدی

حکم کرده در ازل الّا الذی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام

 

من به تو پیدا شدم پیدا بُدی

تو بگو تا تو به که پیدا شدی؟

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۰ - آغاز كتاب اشترنامه

 

باز بعضی در مقام بیخودی

عشق آوردند در الّا الذی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

هرچه آن من بد آن وی بدی

مشکل من زو همه آسان شدی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

هر چه ما کردیم از نیک و بدی

حق تعالی کرد ما را برزدی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان

 

هرچه کردید از نکویی و بدی

جمله بنمایند تان اندر خودی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۰
sunny dark_mode