گنجور

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت پاسبانی عاشق که هیچ نمی‌خفت

 

هر شبم عشق امتحانی می‌کند

پاسبان را پاسبانی می‌کند

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۱۵ - در صفت بدبختی

 

هر که ترک کامرانی می‌کند

بر خلافش زندگانی می‌کند

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۲

 

عشق اکنون مهربانی می‌کند

جان جان امروز جانی می‌کند

در شعاع آفتاب معرفت

ذره ذره غیب دانی می‌کند

کیمیای کیمیاسازست عشق

[...]

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵

 

هر که بی او زندگانی می‌کند

گر نمی‌میرد گرانی می‌کند

من بر آن بودم که ندهم دل به عشق

سروبالا دلستانی می‌کند

مهربانی می‌نمایم بر قدش

[...]

سعدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۱

 

اینکه طاقت‌ها جوانی می‌کند

ناتوانی‌، ناتوانی می‌کند

گر همه خاک از زمین‌گردد بلند

بر سر ما آسمانی می‌کند

بسکه فطرتها ضعیف‌ افتاده است

[...]

بیدل دهلوی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲

 

خضر گر خوش زندگانی می‌کند

زندگانی جاودانی می‌کند

گر ببیند ساعد و تیغ تو را

کی به کشتن سرگرانی می‌کند

غمزه تو در نگاهش مضمر است

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode