انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۲ - التماس کفش کند
فخر دین یک التماسست از توام
روزها شد تا همی پنهان کنم
خرده اکنون در میان خواهم نهاد
بر تو و بر خویشتن آسان کنم
کبشکی داری اگر بخشی به من
[...]
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
شیخ گفتش هرچه گویی آن کنم
وآنچه فرمایی به جان فرمان کنم
عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » عزم راه کردن مرغان
حاکم خود را به جان فرمان کنم
نیک و بد هرچ او بگوید آن کنم
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خفاشی که به طلب خورشید پرواز میکرد
هرچ فرماید به جان فرمان کنم
گر ز فرمان سرکشم تاوان کنم
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که برای فتح غزنین نذر کرد غنایم را به درویشان بدهد
گفت آن دیوانه را فرمان کنم
زو بپرسم، هرچ گوید آن کنم
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » صوفی که از مردان حق سخن میگفت و خطاب پیری به او
از دلم آن سفره را بریان کنم
گه گهی جبریل را مهمان کنم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۲ - اشاره به حدیث غدیرخم
هرچه حق گفته است من خود آن کنم
بر تو من اسرار حق آسان کنم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۹ - حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام
هرچه گفته مصطفا من آن کنم
عالمی را زین خبر حیران کنم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۹ - تشویق نمودن مستعداد بولایت حضرت شاه مردان
آنچه او گفته است من خود آن کنم
غیر دینش را همه ویران کنم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
من ترا در راه حق خندان کنم
خارجی را همچو سگ گریان کنم
عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیه
تا جهانی خلق را بی جان کنم
بیت معمور از نفس ویران کنم
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
ور دگر فرمائیم فرمان کنم
هرچه تو حکمم کنی از جان کنم
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
هرچه کردم و آنچه خواهم آن کنم
لیک آنگاهی ترا تاوان کنم
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
گشته کلی راز تو اعیان کنم
تا تو مانی تو برین بر جان کنم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۶
هم به درد این درد را درمان کنم
هم به صبر این کار را آسان کنم
یا برآرم پای جان زین آب و گل
یا دل و جان وقف دلداران کنم
داغ پروانه ستم از شمع الست
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴ - تلبیس وزیر بانصاری
خواستم تا دین ز شه پنهان کنم
آنک دین اوست ظاهر آن کنم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنک جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبرهٔ وجود خود بیند تابهٔ کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابهها از رنگها بیرون آید سپید شود از همه تابههای دیگر او راستگوتر باشد و امام باشد
گر خمش گردی و گر نه آن کنم
که همین دم ترک خان و مان کنم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴ - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام
مر مرا آموز تا احسان کنم
استخوانها را بدان با جان کنم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
آب را در غورها پنهان کنم
چشمهها را خشک و خشکستان کنم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۲ - جواب فرعون موسی را و وحی آمدن موسی را علیهالسلام
مهر پیوندند و من ویران کنم
آنک اندر وهم نارند آن کنم