×
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱
باز هجر یار دامانم گرفت
باز دست غم گریبانم گرفت
چنگ در دامان وصلش میزدم
هجرش اندر تاخت، دامانم گرفت
جان ز تن از غصه بیرون خواست شد
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۳
درد عشقت دامن جانم گرفت
بار دیگر غم گریبانم گرفت
در هوایش بس که میگریم چو ابر
زاب چشمم خاک هجرانم گرفت
دیده ام زلف پریشانی از آن
[...]
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
دست عشق آمد گریبانم گرفت
دست دیگر رشته جانم گرفت
کش کشانم برد تا درگاه خویش
در دلم بنشست و ایمانم گرفت
آفتاب روی لاشرقی او
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۹ - وصف الحال آنچه در روش اهل طریقت بر این فقیر روی نموده جه تنبیه طالبان و عاشقان ذکر کرده میشود.
چونکه درد عشق دامانم گرفت
شحنۀ عقلش گریبانم گرفت
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - آتشی در خرمن
عشق آمد دامن جانم گرفت
شحنهٔ شوقم گریبانم گرفت
عشوهای فرمود چشم کافرش
زاهد دین گشت و ایمانم گرفت
رشته ای در کف ز زلف سر کشش
[...]