گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷

 

جان وصال تو تقاضا می‌کند

کز جهانش بی‌تو سودا می‌کند

بالله ار در کافری باشد روا

آنچه هجران تو با ما می‌کند

در بهای بوسه‌ای از من لبت

[...]

انوری
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۲۵

 

آنچه موی از جور با ما می کند

راست خواهی سخت رسوا می کند

چیست مقصودش که پیش از وقت خویش

از شب من صبح پیدا می کند

زرگر ایام در بازار عمر

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت صعوه » حکایت یعقوب و فراق یوسف

 

عقل را زین کار سودا می‌کند

عشق بازی بین که با ما می‌کند

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۴

 

عقل او در گفت سودا می‌کند

عشق هر دم خود به یغما می‌کند

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۳ - مطلب در اسرار توحید و رموز عشق

 

عقل از این گفتن چه سودا می‌کند

عشق هر دم خانه یغما می‌کند

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

خواست تا آنجایگه دامی کند

تا ابد آن جایگه نامی کند

عطار
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱

 

میل بین کان سروبالا می‌کند

سرو بین کاهنگ صحرا می‌کند

میل از این خوشتر نداند کرد سرو

ناخوش آن میلست کز ما می‌کند

حاجت صحرا نبود آیینه هست

[...]

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۴

 

در سرم شوری تقاضا می کند

رغبت دیوانگی ها می کند

من نمی دانم چه دارد در حساب

راز پنهان آشکارا می کند

می نماید روی و می پوشد جمال

[...]

حکیم نزاری
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳

 

آنچه عشقت با دل ما می‌کند

موج در اطراف دریا می‌کند

آنچه دارم عشق تو از من ببرد

هرچه بیند ترک یغما می‌کند

نقطه خال عدس مقدار تو

[...]

سیف فرغانی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۲۷ - حکایت

 

در دل یک ذره مأوا می کند

در درون جبه ای جا می کند

اسیری لاهیجی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم

 

عقل را زین کار سودا می کند

عشقبازی بین که با ما می کند

شیخ بهایی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۳ - تأویل و تمثیل دو مرغ

 

هر زمان امروز و فردا می کند

خاکم اندر چشم بینا می کند

ملا احمد نراقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸

 

خیمه را لیلی چو بالا می‌کند

از چه مجنون رو به صحرا می‌کند

سرو مایل از دو جانب او به غیر

تا چرا او میل از ما می‌کند

مانی اندر نقش روی دلکشت

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۸

 

آتشی میلی به بالا می‌کند

یا که برقی رو به صحرا می‌کند

یا نشست آن آتشین چهره بزن

یا بتم عزم تماشا می‌کند

نه به بستان سر دایم مایل است

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۰

 

نفس وصل تو تمنا می‌کند

پشه میل صید عنقا می‌کند

ساعد و سرپنجه‌ات رنگین ز خون

با گواهی چند حاشا می‌کند

هست لیلی را حشم در چشم و دل

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode