گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقالة الرابعة عشرة

 

در شب تاریک تنها می‌روی

مشعله در دست زیبا می‌روی

عطار
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲

 

سرو سیمینا به صحرا می‌روی

نیک بدعهدی که بی ما می‌روی

کس بدین شوخی و رعنایی نرفت

خود چنینی یا به عمدا می‌روی

روی پنهان دارد از مردم پری

[...]

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۹

 

دلبرا هرچه از برِ ما می‌روی

همچو روحِ قدس تنها می‌روی

خضرِ وقتی ای لبت آبِ حیات

همچو خور بر بامِ خضرا می‌روی

در پِیَت چون ذرّه سرگردان منم

[...]

حکیم نزاری
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۷

 

مست و بی‌پروا به یغما می‌روی

لوحش الله خوب و زیبا می‌روی

غارت جان‌هاست مقصود دلت

تا به عزم صید دل‌ها می‌روی

می‌روی و همرهت دل‌های ما

[...]

فیض کاشانی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۲۴ - و له ایضاً علیه الرحمة و الغفران

 

در سفر گویند فردا می‌روی

خود دروغ است این خبر یا می‌روی

ای شکارافکن تو هرجا می‌روی

از برای صید دل‌ها می‌روی

هرکجا تو سرو بالا می‌روی

[...]

محیط قمی
 
 
sunny dark_mode