گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۸

 

ساقیا برخیز و می در جام کن

در خرابات خراب آرام کن

آتش ناپاکی اندر چرخ زن

خاک تیره بر سر ایام کن

صحبت زنار بندان پیشه‌گیر

[...]

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴

 

ای بت یغما دلم یغما مکن

شادمان جان مرا شیدا مکن

روی خوب از چشم من پیدا مدار

راز پنهان مرا پیدا مکن

ملک زیبایی مسلم شد ترا

[...]

انوری
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » جواب هدهد

 

ساقیا خون جگر در جام‌کن

گر نداری درد از ما وام‌کن

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۲ - اشاره به حدیث غدیرخم

 

ترک مذهبها کن و غوغا مکن

عالمی را این چنین رسوا مکن

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۳

 

ساقیا برخیز و می در جام کن

وز شراب عشق دل را دام کن

نام رندی را بکن بر خود درست

خویشتن را لاابالی نام کن

چرخ گردنده تو را چون رام شد

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۸

 

مرغ خانه با هما پروا مکن

پر نداری نیت صحرا مکن

چون سمندر در دل آتش مرو

ور مری، تو خویش را رسوا مکن

درزیا، آهنگری کار تو نیست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم

 

الله الله این جفا با ما مکن

خیر کن امروز را فردا مکن

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۱ - ولی عهد ساختن وزیر هر یک امیر را جداجدا

 

تا نمیرم من تو این پیدا مکن

دعوی شاهی و استیلا مکن

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۵ - رفتن هر دو خصم نزد داود علیه السلام

 

کای خدا این بنده را رسوا مکن

گر بدم هم سر من پیدا مکن

مولانا
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۵ - حکایت

 

کار نادانسته ای دانا مکن

جهل پنهان کرده را پیدا مکن

حکیم نزاری
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۴ - رجوع به باقی داستان حضرت خلیل الرحمن

 

باده از خمخانه اندر جام کن

فارغم از قید ننگ و نام کن

ملا احمد نراقی
 
 
sunny dark_mode