گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵

 

واژگونی بسکه با وضعم قرین‌کردیده است

سرنوشتم نیز چون نقش نگین گردیده است

عمرها شد چون نگاه دیده آیینه‌ام

حیرت دیدار حصن آهنین‌ گردیده است

داشتم چون صبح‌ گیر و دار شور محشری

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶

 

هرکجا دستت برون از آستین‌گردیده است

شاخ‌گل از غنچه‌ها دامان چین‌گردیده است

نیک‌و بد درساز غفلت رنگ تمییزی نداشت

چشم ما از بازگشتن کفر و دین گردیده است

رفتن از خود سایه را آیینهٔ خورشید کرد

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode