گنجور

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲

 

ترک من چون زلف بگشاید جهان مشکین‌ کند

هرکه بویش بشنودگوید که آن مشک این‌ کند

ور نسیم خط و رخسارش رسد بر آسمان

سنبله پرسنبل و نثره پر از نسرین‌ کند

ورگذر یابد زمانی بر لبش باد صبا

[...]

امیر معزی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح فخر الملک

 

ترک من چون طره عنبر شکن پرچین کند

عرصه چین را ز چین طره مشگ آگین کند

مهر ما رافسای را بر نارون جولان دهد

مار مهرانگیز را بر نسترن پرچین کند

نرگس سیرابش اندر باغ حسن از میل کفر

[...]

امامی هروی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۹

 

قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند

هین که آمد دود غم تا خلق را غمگین کند

ای تو رنگ عافیت زیرا که ماه از خاصیت

سنگ‌ها را لعل سازد میوه را رنگین کند

پرده بردار ای قمر پنهان مکن تنگ شکر

[...]

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٢ - ترکیب بند خزانیه در مدح علاءالدین محمد وزیر

 

چون دعای دولتت گویم ملک آمین کند

چون مدیحت گسترم پیر فلک تحسین کند

ابن یمین
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱

 

هر که فکر از برق آه عاشق مسکین کند

تکیه کی بر بیستون چون صورت شیرین کند

گر ز ناکامی بپای شمع خود پروانه سوخت

کام او این بس که شمعش گریه بر بالین کند

کی دعا فریادرس گردد چو دشمن گشت دوست

[...]

اهلی شیرازی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۴

 

نازنینان را شکوه حسن با تمکین کند

جوش زینت در پرش طاؤس را رنگین کند

پیرتر هر چند گردد خصم دشمن تر شود

حلقه گردیدن کمان را بیشتر زورین کند

چشم لیلی از نگه سازی حباب باده را

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode