گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۰

 

هر که در زنجیر آن مشکین سلاسل ماند ماند

عقده ای کز پیچ و تاب زلف در دل ماندماند

پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق

هر که را چون سرو اینجا پای در گل ماندماند

ناقص است آن کس که از فیض جنون کامل نشد

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۰

 

هر که از شمشیر نازت نیم بسمل ماند ماند

هر گره کز چین ابروی تو در دل ماند ماند

نیست جولانگاه هر کس شاهراه بیخودی

رفت از خود هر که دانست آنکه غافل ماند ماند

دیدهٔ آیینه از حیرت نمی آید بهم

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode