گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳

 

زین دم عیسی که هر ساعت سحر می‌آورد

عالمی بر خفته سر از خاک بر می‌آورد

هر زمان ابر از هوا نزلی دگر می‌افکند

هر نفس باغ از صبا زیبی دگر می‌آورد

ابر تر دامن برای خشک مغزان چمن

[...]

عطار
 

کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در تهنیت نوروز و مدح شاه جهان

 

شمع گلبن هر قدر برگی که برمی آورد

از پی پروانه خود بال و پر می آورد

ناله بلبل ز بس در مغز گل جا کرده است

گر کسی گل را ببوید دردسر می آورد

سرو یک یک راز گلشن را بگوش ابر گفت

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۸

 

عیب‌جو چندان که عیب از ما به در می‌آورد

غیرت ما زور بر کسب هنر می‌آورد

یک دل آگاه گمراهان عالم را بس است

کاروانی را به منزل راهبر می‌آورد

لطف عام او عجب دارم نصیب من شود

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۹

 

عیب‌جو چندان که عیب از ما به در می‌آورد

غیرت ما زور بر کسب هنر می‌آورد

گر گهر در آتش افتد، به که از قیمت فتد

یوسف ما در چه کنعان به سر می‌آورد

دست کوته دار از طول امل کاین شاخسار

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

نخل امیدت به بار آه سحر می‌آورد

کشت طاعت را به حاصل چشم تر می‌آورد

آنچه برد از کیسه سائل خوب‌تر می‌آورد

ابر آب از بحر می‌گیرد گهر می‌آورد

کام شیرین خواهی، آبی بر لب خشکی بزن

[...]

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode