گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۷

 

بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود

شاخ و برگ نخل همچون ریشه ای در خاک بود

محفلم را از صفا امشب منور داشت می

تا سحرگه شمع بزمم شعلهٔ ادراک بود

صد هزاران فیض از هر قطره می اندوخت دل

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۱

 

آدمی‌کاثار تنزیهش رجوع خاک بود

دست اگر بر خویش می‌زد زین وضوها پاک بود

خاک ماکز وهم رفعت ننگ پستی می‌کشد

گر تنزل‌کردی از اوج غرور افلاک بود

هیچکس بر فهم راز از نارسایی پی نبرد

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode