گنجور

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶۸

 

خرم از درد توام زانرو که درمانم توئی

رفتی از چشمم ولی پیوسته در جانم توئی

آشکارا درد دل پیش تو گفتن روی نیست

زانکه من پروانه ام شمع شبستانم توئی

بی گل رویت اگر چون ابر گریم عیب نیست

[...]

حسین خوارزمی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۶۴

 

هر کجا حیرانم اندر چشم گریانم توئی

روی در هرکس که دارم قبلهٔ جانم توئی

گرچه در بزم دگر شبها چو شمعم در گداز

آن که هر دم می‌کشد از سوز پنهانم توئی

گرچه هستم موج خور در بحر شوق دیگری

[...]

محتشم کاشانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶

 

چون نرقصد جانم از شادی که جانانم تویی

محرم دل مطلب تن مقصد جانم تویی

امشب که زیبا صنم ماه شبستانم تویی

چرخ پنداری نمی‌داند که مهمانم تویی

از دهان و قد و عارض ای بت حوری سرشت

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode