گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱

 

این چه شور است آخر ای جان کز جهان انگیختی

گرد فتنه است اینکه از میدان جان انگیختی

معجز حسن آشکارا کردی و پنهان شدی

خوش نشستی چون قیامت در جهان انگیختی

آتش از شرم تو چون گل در خوی خونین نشست

[...]

خاقانی
 
 
sunny dark_mode