گنجور

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۵۹ - در تشبیه خربزه گفته و به هلال و بدر در دو حالت وصف کرده است

 

آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد

رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام

چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو

ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام

عسجدی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح عضدالدوله امیر یوسف سپاهسالار گوید

 

ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام

هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام

سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش

لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام

زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر

[...]

فرخی سیستانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح ابوالخلیل

 

تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام

بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام

از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان

وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام

حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

ای به بزم و رزم و داد ودین تو بهرام رام

دشمنان را پر شرنگ از بیم تو ناکام کام

چون شود چنگ تو جفت تیغ خون آشام و تیز

چون شود دست تو یار رطل جان انجام جام

دشمنانت را شود چون دام بر اندام موی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - در مدح یمین الدین محمد

 

ای بداده ماه را نور از رخ گلفام فام

روی تو چون روز روشن زلف خون آشام شام

بوی داده مشگ را زان زلف مشگین عاریت

رنگ داده لاله را زان عارض گلفام فام

قدهای چون الف را کرده چون دال از غمت

[...]

قطران تبریزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۸

 

حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام

صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به‌ کام

عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود

شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام

صنع یزدان همچنان‌کایوب و اپراهیم را

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۹

 

ای به توفیق و هدایت دین یزدان را قوام

وی به تدبیر و کفایت ملک سلطان را نظام

بخت تو عالی و مقدار تو عالیتر ز بخت

نام تو نیکو و کردار تو نیکوتر ز نام

بر زمین آزادگان در خدمت تو بی‌ملال

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۰

 

کی توان‌ گفتن که شد ملک شهنشه بی‌نظام

کی توان ‌گفتن که شد دین پیمبر بی‌قوام

کی توان‌ گفتن که شد صدر زمان زیر زمین

کی توان ‌گفتن که شد بَدر زمین اندر غَمام

قهر یزدان نرم‌ کرد آن را که بودش دهر نرم

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۱

 

ای ز شاهی و جوانی شاد و از دولت به کام

ایزد اندر هر مرادی داد تو داده تمام

اندر اسباب شهنشاهی همال تو کجا است

واندر آثار جهانداری نظیر تو کدام

شیرمردان گشته اندر پیش تیغ تو زبون

[...]

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند موشح در مدح خواجه امام محمد بن محمد

 

ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام

همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام

عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا

اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام

آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه

 

بگذر و بگذار گیتی را بدین سیرت مدام

گاه در میدان به تیغ و گاه در مجلس به جام

تات گاهی چرخ چون ناهید بیند در طرب

تات گاهی دهر چون بهرام بیند با حسام

گه به میدان زیر رانت باره‌ای کز گرد نعل

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در مدح مکین‌الدین

 

تا چنو تاجی بود بر فرق اصفاهان مدام

چون خرد در سر، درو سازند پس شاهان مقام

سنایی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح اتسز

 

ای بحقل و عقد تو اسباب دولت را قوام

وی بامر و نهی تو احوال ملت را نظام

دست مکاران هراس تو فرو بسته ببند

پای جباران نهیب تو در آورده بدام

سایلان از جود تو هستند منفی الوطن

[...]

وطواط
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - در مدح نظام الدین

 

جاودان ماند کریم از مدح شاعر زنده نام

زین بود شاعر نوازی عادت و رسم کرام

مدحت از گفتار شاعر محمل صدقست و کذب

صدق در حق کرام و کذب در حق لئام

شاعر آن در زیست دانا کو باندام کریم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح صاحب جلال‌الدین احمدبن مخلص

 

ای به استحقاق شاه شرق را قایم مقام

وز قدیم‌الدهر شاهان پیشوای خاص و عام

قدر تو کیوان و او را مشتری در کوکبه

رای تو خورشید و او را آسمان در اهتمام

فتنه‌ها از بخت بیدار تو در زندان خواب

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۱ - از بزرگی درخواست کاغذ سپید کند

 

زندگانی مجلس سامی در اقبال تمام

چون ابد بی‌منتها باد و چو دوران بر دوام

آرزومندی به خدمت بیش از آن دارد دلم

کاندرین خدمت توان کردن به شرح آن قیام

هست اومیدم به صنع و لطف حق عز اسمه

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - درمدح امام اجل معین الدین

 

ای دو یت و مسند تو دین و دولت را نظام

وی بکلک و خاتم تو شرع و ملت را قوام

ای شده حکم تو مطلق درد ماء و در فروج

وی شده امر تو نافذ در حلال و در حرام

جز بحکم تو نتابد شعله آیینه رنگ

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادی عشر - فی السیاح و المعمی

 

چیست آن معشوقه ای کورانه خاص است و نه عام؟

با حریفان سربسر یکسان بود در ابتسام

گاه در تیمار یار و گاه در دیدار خود

خوش همی خندد مقیم وزار می گرید مدام

در پناه وصل او یکرنگ باشد روز و شب

[...]

حمیدالدین بلخی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - لغز- چیستان

 

چیست آن معشوقه ای کاو نه زخاص است و نه عام

با حریفان سر بسر یکسان بود در ابتسام

گاه باشد چشم او در جامه های شعر زرد

گاه باشد فرش او بر فرشهای سیم خام

گاه در تیمار یاران گاه در تیمار خود

[...]

اثیر اخسیکتی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد

 

خفتۀ بیدار بودم دوش کز دارالسلام

مسرع باد صبا آورد سوی من پیام

کای ز ضجرت کرده دایم روی در دیوار غم

خیز کآمد گاه آن کز بخت باشی شادکام

چند باشی از طرب تنها نشسته چون الف

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode