گنجور

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶

 

دلبری دارم که دل در بند زلف و خال اوست

عاشقانش را شراب از جام مالامال اوست

فتنه آن چشم فتانم که از هر گوشه ای

فتنه ای پر شیوه از دنباله دنبال اوست

حال وصف حسن او بالاترست از ممکنات

[...]

ابن حسام خوسفی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

آتش گل را اگر باشد شراری، خال اوست

گر چراغ آیینه ای دارد، گل تمثال اوست

سرو را این جلوه و سامان رعنایی کجاست

طوق قمری کی به حسن نغمه چون خلخال اوست

بستر راحت مرا پهلوست در راه طلب

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۱

 

دیده هر کس که حیران است در دنبال اوست

هر که از خود می دود بیرون به استقبال اوست

سرو سیمینی کز او مجنون بیابانی شده است

حلقه چشم غزالان حلقه خلخال اوست

از کمند عشق برق و باد نتوانست جست

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode