گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱

 

سرو خواند، با تو خود را راست، اما راست نیست

سرو را این حسن و زیبایی که قدت راست نیست

راستی را سرو بس رعناست اما این که باد

در سر افکندست، یعنی با تو هم بالاست نیست

قصد جانم می‌کنی، من خود، فدایت می‌کنم

[...]

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode