وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹
نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را
شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را
پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست
مردم بیامتیاز و عاشق ممتاز را
صید بندانت مبادا طعن نادانی زنند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰
شد غرورِ حسن از خط بیش آن طناز را
بوی این ریحان گرانتر کرد خوابِ ناز را
انتظارِ صید دارد زاهدان را گوشهگیر
نیست از سیری، ز دنیا چشمبستن باز را
در هوای رستگاری نیست بالافشانیم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱
از فغان شد سرگرانی بیش آن طناز را
نالهٔ عاشق بود افسانه خوابِ ناز را
از ریاضت دامنِ مقصود میآید به چنگ
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
از زبانبازی سخنچین را زبان گردد دراز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳
چشم صیاد تو ترسانده است چشم ناز را
بیزبان کرده است سحر غمزهات اعجاز را
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۸
بس که شد مرغ نگاهم بی گل رویت ضعیف
برنمی تابد ز سستی تهمت پرواز را
ساقیا ته جرعه ای در کاسه طنبور کن
تا کند از پرده بیرون نغمه های راز را
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹
پنجه میبازد خرد آن دست چوگانباز را
دست میبوسد هنر آن شست تیرانداز را
مرکبش را مست نازی گفتهام کز هر خرام
در جلو میافکند چابکوشان ناز را
بلهوس را رام با خود کرد پُر بیعزّتیست
[...]