گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

گرچه بر رویم در لطف از توجه بازداشت

تا توانست از درم بیرون به حکم نازداشت

جراتم با آن که بی‌دهشت به صحبت می‌دواند

دور باش مجلس خاصم بر آن در بازداشت

بزم شد فانوس و جانان شمع و دل پروانه‌ای

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۸

 

لنگر تن روح را نتواند از پرواز داشت

موج دریا دیده را نتوان به ساحل بازداشت

ساقی ما در مروت هیچ خودداری نکرد

نشأه انجام را در ساغر آغاز داشت

در جهان آب و گل، ویرانه ای از من نماند

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode