گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

با غمش خو کردم امشب، گر چه در زاری گذشت

یاد می کردم ازان شبها که در یاری گذشت

خواب هم ناید گهی تا دیدمی وقتی، مگر

زان شب فرخ که با یارم به بیداری گذشت

بر درش سودم همه شب دیده و چشم مرا

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۵۱

 

دوش در سودای او بر من به بیداری گذشت

روز روشن گشت و بر من چون شب تاری گذشت

از حساب زندگانی کی برد عمری که آن

گاه در جان کندن و گاهی به بیماری گذشت

بر رخ چون زعفرانم اشک گلناری چکد

[...]

جلال عضد
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۰

 

مد عمر من چو نی در ناله و زاری گذشت

از تهی مغزی حیاتم در سبکساری گذشت

خواب غفلت فرصت وا کردن چشمی نداد

روز من در پرده شب از سیه کاری گذشت

در شبستان عدم شد شمع کافوری مرا

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

همچو نرگس، مدت عمرم به بیماری گذشت

روزگارم همچو گل، در سینه افگاری گذشت

تخم امیدم چو قارون در طلسم خاک ماند

آب را در مزرعم کار از هواداری گذشت

ترک عادت از محالات است نزد اهل هوش

[...]

طغرای مشهدی
 
 
sunny dark_mode