گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲

 

گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست

گر نه لطف او بود پس عیش را بنیاد چیست

گر خرابات ازل از تاب رویش پر نگشت

پس هزاران صومعه در محو جان آباد چیست

جان ما با عشق او گر نی ز یک جا رسته‌اند

[...]

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶

 

چون گذر بر خاک داری بر سرت این باد چیست

چون ز گل بنیاد داری دل بر این بنیاد چیست

کار چون تقدیر دارد ز اختران رنجش چراست

چون کند سلطان سیاست ناله از جلاد چیست

یاسمینها چون همه رخسار و زلف نیکوانست

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۶

 

جز پریشان خاطری در عالم ایجاد چیست؟

غیر مشتی خاروخس در خانه صیاد چیست؟

بحر عشق است این که موجش می شکافد کوه را

ای حباب سست بنیاد این سر پر باد چیست؟

عقل معذورست می کوشد اگر در نفی عشق

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode