×
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۰
آن سبکروحان که تن در خاکساری دادهاند
در سواد سرمهٔ خط چون نگاه افتادهاند
برخط عجز نفس عمریست جولان میکنی
رهروان یک سر تپش آواره ی این جادهاند
رنگ حال سرو قمری بین که در گلزار دهر
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۱
ذره تا خورشید امکان جمله حیرت زادهاند
جز به دیدار تو چشم هیچکس نگشاده اند
خلق آنسوی فلک پر میزند اما هنوز
چون نفس از خلوت دل پا برون ننهادهاند
یکدل اینجا فارغ از تشویش نتوان یافتن
[...]