گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - مطلع دوم

 

ای در دل سودائیان، از غمزه غوغا داشته

من کشتهٔ غوغائیان، دل مست سودا داشته

جان خاک نعل مرکبت وز آب طوق غبغبت

در آتش موسی لبت، باد مسیحا داشته

دلهای خون‌آلود بین، بر خاک راهت بوسه چین

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۸ - مطلع سوم

 

این آتشین کاسه نگر، دولاب مینا داشته

از آب کوثر کاسه‌تر و آهنگ دریا داشته

در دلو نور افشان شده، ز آنجا به ماهی دان شده

ماهی از او بریان شده یک ماهه نعما داشته

ماهی و قرص خور بهم حوت است و یونس در شکم

[...]

خاقانی
 
 
sunny dark_mode