×
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸
نوبهار آمد دگر دنیا خوش و دلها خوش است
خانه در رهن شراب اولی است تا صحرا خوش است
در میان نیک و بد زین بیشتر هم فرق نیست
گل بهسر گر میپسندی خار هم در پا خوش است
سربهسر عمرش به تلخی هیچکس چون من نرفت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲
با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن، بر لب دریا خوش است
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
کوهِ طاقت برنمیآید به موج حادثات
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳
یار ما گر میل صحرا میکند صحرا خوش است
میل دریا گر کند در چشم ما دریا خوش است
گر نماید روی او خود رفتن دلها نکوست
وربپوشد رخ زحسرت شور در سرها خوش است
در وصالش چون نوازد مستی ما خوش بود
[...]