گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶

 

بسکه شد از تشنه‌کامیهای ما نایاب آب

دست ازنم شسته می‌آید به روی آب‌، آب

هیچکس زگردش‌گردون نم فیضی نبرد

کاش ترگردد ز خشکیهای این دولاب آب

دم مزن‌گر پاس ناموس حیا منظورتست

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode