×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
مر افکنده را گرگ دل کرد پاش
گریزنده را غول گفتی که باش
عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقاله العاشر
زمین و آب داری دانه در پاش
بکن دهقانی و این کار را باش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
تعالی اللّه از این فیض دررپاش
که میپاشد چه زاهد را چه اوباش
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۵
آن رند و قلندر نهان آمد فاش
در دیدهٔ من بجو نشان کف پاش
یا او است خدایا که فرستاده خداش
ای مطرب جان یک نفسی با ما باش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۹ - نمودن جبرئیل علیه السّلام خود را به مصطفی صلیالله علیه و سلّم به صورت خویش و از هفتصد پر او چون یک پر ظاهر شد افق را بگرفت و آفتاب محجوب شد با همهٔ شعاعش
مه همه کفست معطی نورپاش
ماه را گر کف نباشد گو مباش
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۶ - حکایت ممسک و فرزند ناخلف
به یک بار بر دوستان زر مپاش
وز آسیب دشمن به اندیشه باش
حسینی » کنز الرموز » بخش ۸ - در بیان معرفت زکوة و کیفیت آن
هر چه دادندت برون آر و بپاش
اندرین معنی کم از خاکی مباش
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۲۸ - در بیان مامور فرمودن امام(ع)حضرت ابوالفضل العباس را
زگلبرگ رخ بر زمین لاله پاش
برآمد به گردون غو درو باش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
تو برو فیض دست خویش بپاش
کار با دین کس نداشته باش
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۵ - عنکبوت و مگس!
دراز و سرازیر وکج،دستو پاش
چو آب جدا گشته از آبپاش