ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳
آنکه خواند با چگر عاشق غریب
کی شود در نغمه همچو عندلیب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - موافقت انگلیس و تصدیق بر بستن عهد و پیمان
بزودی خورند از دم ما فریب
فریب ار نشد راند باید نهیب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۲۲ - تمثیل
یکی گفتش ای زال انده نصیب
مکن خسته را بی دوا و طبیب
طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۴
نال گشته این تن مهجور بیصبر و شکیب
کاش از شمع جمالت کلبهام یابد نصیب
نخل این گلشن ثمر آورد از نامت چو سیب
کمترین از خاکبوسان سر کویت نقیب
طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۶ - بر غزل بیدل
در دبستان جنون شوق توام بودی ادیب
نبض بیمار تو را هرگز نمیداند طبیب
سرخرویی از ازل شد چون شفق ما را نصیب
گلشن از اوراق گل عمریست پیش عندلیب
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
لاله و گل از نوایم بی نصیب
طایرم در گلستان خود غریب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵ - تمهید زمینی آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را
می شود هر سنگ ره او را ادیب
می شود برق و سحاب او را خطیب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۱ - جلوهٔ سروش
همچو ما آواره و غربت نصیب
تو غریبی ، من غریبم ، او غریب
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۲ - محکمات عالم قرآنی خلافت آدم
هر که بردارد ازین آتش نصیب
سوز و ساز خویش را گردد رقیب
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۹ - روح حکیم سنائی از بهشت برین جواب میدهد
هر زمان تدبیرها دارد رقیب
تا نگیری از بهار خود نصیب
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۲۳ - بر مزار حضرت احمد شاه باباعلیه الرحمه مؤسس ملت افغانیه
ای ترا حق داد جان ناشکیب
تو ز سر ملک و دین داری نصیب
ایرج میرزا » مثنویها » زهره و منوچهر » بخش ۲
مُغتَنم است این چمنِ دلفریب
ای شهِ من پای در آر از رکیب
ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
رقم قتل ما به دست حبیب
چون مخالف نداشت شد تصویب
خامشی به ز مجلسی که در آن
نیست یک تن سخنشناس و لبیب
خویشتن را میان خیل خران
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » ارمغان بهار » فقرۀ ۴۷
مزن گام با کس به راه فریب
که این راه دارد سر اندر نشیب
ملکالشعرا بهار » مسمطات » ایران مال شماست
به کین اسلام باز، خاسته برپا صلیب
خصم شمال و جنوب داده ندای مهیب
روح تمدن به لب آیهٔ امن یجیب
دین محمد یتیم، کشور ایران غریب