گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

گفت بر دروازه در بند منند

میشتابم چون شتابم میکنند

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۶۱ - در بیان قناعت

 

مال و اولادت بمعنی دشمنند

گرچه نزدیک تو چشم روشنند

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۳

 

هر چند ز نرگس صفت چشم کنند

ورچه مثل از رنگ رخ لاله زنند

نه این چو رخ تست و نه آن چون چشمت

با آنکه خود این چشم و چراغ چمنند

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴۵

 

هر شب که ز سودای تو نوبت بزنند

آن شب همه جان شوند هرجا که تنند

در چادر شب چه دختران دارد عشق

گر غم آید سبلت و ریشش بکنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۱ - تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش

 

از درمها نام شاهان برکنند

نام احمد تا ابد بر می‌زنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۵ - پند دادن خرگوش نخچیران را کی بدین شاد مشوید

 

آنک ملکش برتر از نوبت تنند

برتر از هفت انجمش نوبت زنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست

 

گر گلابی، بر سر جیبت زنند

ور تو چون بولی، برونت افکنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس

 

حرف قرآن را ضریران معدن‌ند

خر نبینند و به پالان بر زنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

بر سری جغدانش بر سر می‌زنند

پر و بال نازنینش می‌کنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۲ - تتمهٔ حسد آن حشم بر آن غلام خاص

 

تا غلام خاص را گردن زنند

بیخ او را از زمانه بر کنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را

 

کان عودی در تو گر آتش زنند

این جهان از عطر و ریحان آگنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲ - قصهٔ خورندگان پیل‌بچه از حرص و ترک نصیحت ناصح

 

چون رهند از دستِ خود دستی زنند

چون جهند از نقصِ خود رقصی کنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷ - بیان آنک الله گفتن نیازمند عین لبیک گفتن حق است

 

حزم آن باشد که چون دعوت کنند

تو نگویی مست و خواهان منند

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۶