مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۸ - تفسیر یا حسرة علی العباد
هر کسی رویی به سویی بردهاند
وان عزیزان رو به بیسو کردهاند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۰ - صفت طاوس و طبع او و سبب کشتن ابراهیم علیهالسلام او را
چون قبور آن را مجصص کردهاند
پردهٔ پندار پیش آوردهاند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را
ذوق در غمهاست پی گم کردهاند
آب حیوان را به ظلمت بردهاند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴
گلبنان پیرایه بر خود کردهاند
بلبلان را در سماع آوردهاند
ساقیان لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس بردهاند
جرعهای خوردیم و کار از دست رفت
[...]
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۸ - حکایت
به ایثار مردان سبق بردهاند
نه شب زنده داران دل مردهاند
سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۰ - حکایت در خاصیت پرده پوشی و سلامت خاموشی
یکی صوفیان بین که می خوردهاند
مرقع به سیکی گرو کردهاند
سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۸ - گفتار اندر سلامت گوشهنشینی و صبر بر ایذاء خلق
از آن ره به جایی نیاوردهاند
که اول قدمْ پیْ غلط کردهاند
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۳
دامن چشمانش آلودست خونی کردهاند
یا مگر دوشینه تا وقت سحر می خوردهاند
بر جمالش نقطهای دیدم عجب آمد مرا
تا چرا بر روی خورشید آن سیاهی کردهاند
گفتم آن خال سیه بر روی خوبت چیست؟ گفت:
[...]
حکیم نزاری » ادبنامه » باب سوم - در احترام فرمان پادشاه داشتن و به رضای او تسلیم بودن » بخش ۷ - حکایت
هنوز این زمانت خبر کرده اند
ز نو با سر تخته آورده اند
حکیم نزاری » ادبنامه » باب چهارم - در راستی و امانت داری » بخش ۱
خیانت که با پادشا کرده اند
از انواع در دفتر آورده اند
حکیم نزاری » ادبنامه » باب چهارم - در راستی و امانت داری » بخش ۱
خیانت که با پادشا کردهاند
ز انواع در دفتر آوردهاند
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨۴
یا رب که میرود سوی اعیان روزگار
آنها که راه فضل فراوان سپرده اند
وز روی عرض خویش غبار نبهر کی
از مکرمت بحیله احسان سترده اند
در عالم وجود بدست سخا وجود
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۷۳
رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت بردهاند
خار ما خوردیم و ایشان گل به دست آوردهاند
گر حرامی در رسد با ما چه خواهد کرد از آنک
رخت ما پیش از نزول ما به منزل بردهاند
میپرستان محبت را ز غم اندیشه نیست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳۷
زنده اند آنها که پیش چشم خوبان مرده اند
مرده دل جمعی که دل دادند و جان نسپرده اند
چشم سرمستان دریا کش نگر وقت صبوح
تا ببینی چشمه ها را کاب دریا برده اند
ما برون افتاده ایم از پرده ی تقوی ولیک
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۴ - لشکر کشیدن فغفور به جنگ سام
درین وادی از سر قدم کردهاند
به جای همه بلکه خون خوردهاند
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مرثیه حضرت مخدوم مکرم
صاحبدلان که پیشتر از مرگ مرده اند
آب حیات از قدح مرگ خورده اند
اول کشیده رخت به سر منزل فنا
آنگه به دار ملک بقا راه برده اند
یابند بوی فیض بهار از نسیمشان
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۷۶ - در بی وفایی این رباط دو در و بساط آی و گذر که آینده در وی به محنت زید و رونده از وی به حسرت رود
به صد نازقالب که پرورده اند
ازان قالب خشت پر کرده اند
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۴ - ترکیب بند در مرثیه افضل الدین میرک گوید
آنان که ره بمنزل مقصود برده اند
روزیکه زاده اند همانروز مرده اند
چون نقش تن ز خانه هستی ستردنی است
ایشان بدست خود رقم خود سترده اند
خوش وقت عارفان که نمیرند همچو خضر
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۳۸ - حکایت حسن بصری
کبر مقتاً را فرامش کرده اند
تا چه باطل در خیال آورده اند