گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آفتابی تو و ما سایهٔ تو

احول است آن یکی را به دو دید

روی تو نور هم از روی تو یافت

چشم تو سرمه ز چشم تو کشید

این چنین خوش سخنی مستانه

در خرابات که گفت و که شنید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode