گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عشق او در جان روان می دارمش

جان چنین خوشتر چنان می دارمش

مهر او روشن تر است از نور چشم

گرچه از مردم نهان می دارمش

گنج عشقی دارم اندر کنج دل

لیک بی نام و نشان می دارمش

یک عروس بکر دارم در ضمیر

از برای عاشقان می دارمش

دردسر می داد عقل بوالفضول

از بر خود بر کران می دارمش

سید از داد و ستد آزاد شد

فارغ از سود و زیان می دارمش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode