غزل شمارهٔ ۶۷۵
یک نفس یعقوب بی یوسف نبود
گر چه هجرانش به ظاهر می نمود
هر که را دیدی نمودی یوسفش
هر چه بشنیدی ز یوسف می شنود
تا مگر یوسف در آید از درش
در بر وی هر که بودی می گشود
هر که در کنعان بدیدی پیش او
یوسف مصری خود را می ستود
چون بر تخت این ظهورش را بیافت
سر حق خود دید از آن گردش سجود
هرچه بود و هست و خواهد بود اوست
هر چه باشد باشد از جود وجود
گر خلیل الله به صورت غایب است
نعمت اله یکدمی بی او نبود
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.