غزل شمارهٔ ۲۶۲
دل سرمست ما ز جان بگذشت
آن معانی ازین بیان بگذشت
در خرابات عشق می گردید
لامکان یافت از مکان بگذشت
دنیی و آخرت به هم بر زد
جان چه باشد که از جهان بگذشت
از وجود و عدم سخن نکند
هرکه از نام و از نشان بگذشت
میل جنت دگر نخواهد کرد
دل که بر کوی عاشقان بگذشت
نور رویش به چشم ما بنمود
دیده از بحر بیکران بگذشت
سید ما گذشت از عالم
بنده با حضرتش روان بگذشت
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.