گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

شاه عالم گداست تا دانی

این گدا پادشاست تا دانی

هر خیالی که نقش می بندی

مظهر حسن ماست تا دانی

در محیطی که نیست پایانش

جان ما آشناست تا دانی

دل مجنون به عاشقی لیلی

مبتلای بلاست تا دانی

دُرد دردش بنوش خوش می باش

که تو را این دواست تا دانی

آفتابی و سایهٔ عالم

مر ترا در قفاست تا دانی

نعمت الله به خلق بنماید

هر چه لطف خداست تا دانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode