گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

هر چند ما به جسم ز اولاد آدمیم

اما به روح پاک ز ابنای خاتمیم

هستیم بی نیاز و فقیریم از همه

این از کمال ماست که محتاج عالمیم

جام جهان نما که به ما نور خود نمود

گفتا ببین که آینهٔ اسم اعظمیم

ما را وجود داد و به خود هم ظهور کرد

پیوسته ایم بر هم و پیوسته با همیم

با جام می مدام چو رندان باده نوش

لب بر لبش نهاده و مستانه همدمیم

هر چند افصحیم در اوصاف او ولی

در کنه ذات عاجز و حیران و اَبکمیم

ما بنده ایم و سید ما نعمت الله است

نزد خدا و خلق از آن رو مکرمیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode