گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

علم صید است و قید کن محکم

یاد می‌گیر و می‌نویسش هم

نفسش جان به عالمی بخشد

هر که با جام می بود همدم

گر جهانی به غم گرفتارند

دل شادان ما بود بی‌غم

اسم اعظم مرا چو خرم کرد

نخورم غم ز صاحب اعظم

عقل خود را بزرگ می‌دارد

نزد من کمتر است از هر کم

مقدم ما مبارک است به فال

ذوق‌ها می‌رسد در این مقدم

نعمت‌اللّه به عالمی می‌داد

بندگان سرخوشند و سید هم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode