عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
... گه میان اشتران گشتی نهان
از تو دلها چون جرس اندر فغان
گه درآیی در میان راز ...
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
... کز تحیر عقل او مبهوت شد
هر نفس میکرد هر ساعت فغان
خویشتن بر سنگ میزد هر زمان ...
عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
... ناله و فریاد و جوشی در گرفت
در فغان آمد بصد زاری زار
وز نفیر خویشتن شد بی قرار ...
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة و الثلثون
سالک بیدل فغان برداشته
پیش دل شد دل ز جان برداشته ...
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۷ - و منه فی المناجات
... همچو یوسف در تک زندان شده
ای ز وصلت عاشقان اندر فغان
همچو موسی از جواب لن تران ...
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
... رفت اندر خلوت خود سر نهاد
خواجمان آن دم فغان برداشتند
از جنید پاک فتوی خواستند ...
... چون جنید پاک فتوی دادستان
خواجگان و جاهلان شد در فغان
تا که بر دارش برند منصور را ...
... جمله گفتند این زمان بگذاشتیم
چونکه شیخ آید فغان برداشتیم
بعد از آن چون روز پیدا شد ز قیر ...
... لیک در باطن خداداند که کیست
خواجمان آن دم فغان برداشتند
پس طناب دار را آراستند ...
... ترک خود کردند و پرخون آمدند
خواجمان آن دم فغان برداشتند
عامه را بر صوفیان بگماشتند ...
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۲ - بسم الله الرحمن الرحیم
... تو چه مرغی نام خود برگوی راست
کز فغانت بر تنم شد موی راست
گفت ما را بلبلی کردند نام ...
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۳ - غزل
... آخر از بهر خدا در ما نگر
تا بکی باشم ز عشقت در فغان
این غزل چون خواند بر باد صبا ...
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
... پر ز رنج و پر ز تیمار آمدند
جملگی یکسر فغان برداشتند
آنچه کشتند آن زمان برداشتند ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - مدح سید فخرالدین عربشاه «علاءالدوله»
... ز خوان اشرف یک بیت زله برگیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
به بوی فضل و کرم خاندان رها کردم ...
... اگر ز چهره ی این رمز پرده بر گیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
کریم طبعا مشاطه امید تویی ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ثنای مولای متقیان علی ابن ابی طالب علیه السلام
... ختم است بر ثنای علی مقطع سخن
کز بعد ارغنون نرسد پشه را فغان
ای علم لایزال تو همخانه ی وجود ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - مدح عمادالدین عبدالرحیم احمد قاید
... فردا که ماه نو تتق از رخ بر افکند
وز داعیان لهو بگردون رسد فغان
گویند کای ز صوم کرانسایه ممتحن ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷
مسلمانان فغان از دست چشم کافر مستش
دل آزاد من چون دید سحری کرد و بربستش ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲
... مستغاث از جور و بیداد ازفراق
جفت اندوه و فغانم روز و شب
تا بماندستم من از وصل تو طاق ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵
... یار من خصم خموشی است چه دستان گیرم
دشمن زارو فغان است چه تدبیر کنم
بشب آرد اگر او دوست شبی روز اثیر ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - تأسف از درگذشت صدر اجل و سپردن سه پسر او بهاءالدین- جمال الدین- حسام الدین به سلطان الب ارسلان غازی
... امان زرازق رزاق پای باید خواست
فغان ز اغبر دستان فروش باید داشت
زمانه سخت رکابی همی کند به جفا ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵
بر من چو فراق آن بهشتی گذرد
روزم به فغان شبم به زشتی گذرد
دور از تو چنان اشک ز چشمم خیزد ...
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵۹
از عشق تو هر لحظه فغان در بندم
بیم است که شوری به جهان در بندم ...
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۱۸
تا ظن نبری که راه حق بی ادبی است
یا کار فغان و یا سر سرشغبی است
آداب سماع را نگه باید داشت ...