گنجور

 
۳۸۱

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید

 

... درین عالم دو عالم از تو پیداست

همه شور و فغانها از تو برخاست

بسی شور از تو در روی جهان است ...

عطار
 
۳۸۲

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

... که تا شد در جمال عشق واصل

چو واصل شد فغان از جان پردرد

که او بد درمیانه صاحب درد ...

عطار
 
۳۸۳

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را

 

... به هر نقشی که خواهم نقش بندم

ز دید من همه در شور و افغان

منم دانا یقین اندر دل و جان ...

... چنان منصور در شرح و بیان بود

کزو عشاق در شور و فغان بود

تویی منصور و با تو جمله باز است ...

عطار
 
۳۸۴

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۹ - سؤال کردن سلطان بایزید از منصور از جان و جانان

 

... توشاهی اینهمه چاکر درین راه

فغان دارند ای خورشید درگاه

زدست تو کنون بر سر زنانند ...

عطار
 
۳۸۵

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

... از آن یک لمعه در جمله جهان بین

از آن صد شور وآشوب و فغان بین

منم هر کسوتی را من خبردار ...

عطار
 
۳۸۶

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۹ - جواب دادن جنید شیخ کبیر را درنموداری منصور

 

... عوام الناس فتوی آوریدند

فغان یکباره آنجا برکشیدند

هزار و چهارصد فتوی ده راز ...

عطار
 
۳۸۷

عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

... از آن می هر که خورد او بی هوس شد

فغان و ناله او چون جرس شد

وجود من پر از نور ولی جو ...

عطار
 
۳۸۸

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید

 

... من از وی بیشتر دیدم در این دم

بلای عشق جانان در فغان است

از آن کاینجا نمود قیل وقال است ...

عطار
 
۳۸۹

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید

 

... که از بهر چه دارد شور و غوغا

فغان نی ز اسرارست دردم

که میگوید ز عشق درد آندم

فغان نی علی دانست یکبار

که او دانستش و بخشید اسرار

فغاننی عیان میدان که حیدر

یقین دانسته همچون راز اکبر

فغان نی همه از درد باشد

کسی داند که مرد مرد باشد ...

... همیشه سوز و درد و آخ دارد

اگر تو صاحب دردی فغان کن

وجود خویشتن اینجا نهان کن ...

عطار
 
۳۹۰

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید

 

... چو غیری نیست یک بین باش اینجا

مکن چندین فغان ای مرد شیدا

خدا داند که او مر جمله او بود ...

عطار
 
۳۹۱

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید

 

... بیاب آن گنج راز عاشقانست

ز بهرش این همه شور و فغانست

فغان جملگی زین مهر گنجست

همه جانها از آن پر درد و رنجست ...

عطار
 
۳۹۲

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۵ - در صفات پرده در افتادن فرماید

 

... از این خورشید شهرآرای جانم

چنان روشن شدم کاندر فغانم

اگرچه محو شد سایه ز خورشید ...

عطار
 
۳۹۳

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

... منم چون بحردر دریای جانت

چنین آورده در شور فغانت

منم از جان ترا اینجا هواخواه ...

عطار
 
۳۹۴

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

... زمین و آسمان از نور او بین

فغان و شور در منصور او بین

محمدص نو ذاتست ازنمودار ...

عطار
 
۳۹۵

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

... از آن شد ریزه ریزه گشته آن است

اگر بحر است در شور و فغان ست

همه از دریای فضلت میندانست ...

عطار
 
۳۹۶

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

... نهان شد قطره و صورت نهان شد

از آن مر بحر بیخویش و فغان شد

نهان شد قطره در بحر لاهوت ...

عطار
 
۳۹۷

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را

 

... خطاب دوست دارم در نهان من

کجا اندیشم از آه و فغان من

خطاب دوست دارم من در اینجا ...

عطار
 
۳۹۸

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶ - حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی

 

... نی همی گوید که فریادم از اوست

وین فغان و ناله و دادم از اوست

نی همی گوید که او بد سر حق ...

عطار
 
۳۹۹

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

... مرد و زن نالیده اند از نالشش

من فغان دارم ز داغش در جهان

چند گویم من به تو ای بی زبان ...

عطار
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۱۸۰