عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید
... درین عالم دو عالم از تو پیداست
همه شور و فغانها از تو برخاست
بسی شور از تو در روی جهان است ...
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
... که تا شد در جمال عشق واصل
چو واصل شد فغان از جان پردرد
که او بد درمیانه صاحب درد ...
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را
... به هر نقشی که خواهم نقش بندم
ز دید من همه در شور و افغان
منم دانا یقین اندر دل و جان ...
... چنان منصور در شرح و بیان بود
کزو عشاق در شور و فغان بود
تویی منصور و با تو جمله باز است ...
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۹ - سؤال کردن سلطان بایزید از منصور از جان و جانان
... توشاهی اینهمه چاکر درین راه
فغان دارند ای خورشید درگاه
زدست تو کنون بر سر زنانند ...
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
... از آن یک لمعه در جمله جهان بین
از آن صد شور وآشوب و فغان بین
منم هر کسوتی را من خبردار ...
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۹ - جواب دادن جنید شیخ کبیر را درنموداری منصور
... عوام الناس فتوی آوریدند
فغان یکباره آنجا برکشیدند
هزار و چهارصد فتوی ده راز ...
عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
... از آن می هر که خورد او بی هوس شد
فغان و ناله او چون جرس شد
وجود من پر از نور ولی جو ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
... من از وی بیشتر دیدم در این دم
بلای عشق جانان در فغان است
از آن کاینجا نمود قیل وقال است ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
... که از بهر چه دارد شور و غوغا
فغان نی ز اسرارست دردم
که میگوید ز عشق درد آندم
فغان نی علی دانست یکبار
که او دانستش و بخشید اسرار
فغاننی عیان میدان که حیدر
یقین دانسته همچون راز اکبر
فغان نی همه از درد باشد
کسی داند که مرد مرد باشد ...
... همیشه سوز و درد و آخ دارد
اگر تو صاحب دردی فغان کن
وجود خویشتن اینجا نهان کن ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
... چو غیری نیست یک بین باش اینجا
مکن چندین فغان ای مرد شیدا
خدا داند که او مر جمله او بود ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
... بیاب آن گنج راز عاشقانست
ز بهرش این همه شور و فغانست
فغان جملگی زین مهر گنجست
همه جانها از آن پر درد و رنجست ...
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۵ - در صفات پرده در افتادن فرماید
... از این خورشید شهرآرای جانم
چنان روشن شدم کاندر فغانم
اگرچه محو شد سایه ز خورشید ...
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
... منم چون بحردر دریای جانت
چنین آورده در شور فغانت
منم از جان ترا اینجا هواخواه ...
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
... زمین و آسمان از نور او بین
فغان و شور در منصور او بین
محمدص نو ذاتست ازنمودار ...
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
... از آن شد ریزه ریزه گشته آن است
اگر بحر است در شور و فغان ست
همه از دریای فضلت میندانست ...
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
... نهان شد قطره و صورت نهان شد
از آن مر بحر بیخویش و فغان شد
نهان شد قطره در بحر لاهوت ...
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
... خطاب دوست دارم در نهان من
کجا اندیشم از آه و فغان من
خطاب دوست دارم من در اینجا ...
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶ - حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی
... نی همی گوید که فریادم از اوست
وین فغان و ناله و دادم از اوست
نی همی گوید که او بد سر حق ...
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را
... مرد و زن نالیده اند از نالشش
من فغان دارم ز داغش در جهان
چند گویم من به تو ای بی زبان ...
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
... بعد از این آیند ترکان در جهان
آید این عطار از ایشان در فغان
بعد من بینند از ترکان عذاب ...