گنجور

 
سنایی

رازی که سر زلف تو با باد بگفت

خود باد کجا تواند آن راز نهفت

یک ره که سر زلف ترا باد بسفت

بس گل که ز دست باد می‌باید رفت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode