گنجور

 
سنایی

با من شب و روز گرم بودی به سخن

تا چون زر شد کار تو ای سیمین‌تن

برگشتی از دوست تو همچون دشمن

بدعهد نکوروی ندیدم چو تو من

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode