گنجور

 
صائب تبریزی

تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من

شاخ گل است زخم نمایان به چشم من

گشته است از نظاره آن سرو جامه زیب

سوهان روح، سرو گلستان به چشم من

صبح دگر شود ز پی خواب غفلتم

خالی اگر کنند نمکدان به چشم من

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode