گنجور

 
صائب تبریزی

خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من

داغ دارد مهر تابان را صفای داغ من

نیست گر صحرای محشر سینه گرمم، چرا

می پرد چون نامه هر سو پنبه های داغ من؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode